ملاقات با فردوسی و رودکی در عالم داستان
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۲۴۹۰۷
باشگاه خبرنگاران جوان - دانستن درباره زندگیِ چهرههای مشهور همیشه جذاب است؛ اینکه چطور زندگی کردهاند و چه سرگذشتی داشتهاند و چه رنج و سختیهایی کشیدهاند تا آثاری پدید بیاورند. یک دسته از این چهرههای مشهور و شناختهشده، بزرگان شعر و ادبیات فارسی هستند؛ کسانی که قرنها پیش زندگی میکردهاند و بر اساس منابع تاریخ ادبیات و آنچه در خلال آثارشان مانند دیوانهای شعر آمده، اطلاعات کمی از زندگی و سرگذشتشان داریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته هیجانانگیز اینجاست که در روزگار ما نویسندههایی پیدا شدهاند که از راهِ پیوند این اطلاعات با خیال، زندگی بزرگان شعر و ادبیات را در قالب رمان نوشتهاند تا جذابیتِ روایتشان دوچندان شود. یکی از این رمانها «بازگشت به پنجرود» نام دارد که آندری وُلوس به روسی نوشتهاست. این رمان جذاب که زندگی رودکی سمرقندی، پدر شعر فارسی را روایت میکند، در سال ۲۰۱۳ برنده جایزه بوکر روسی شد و حالا چند ماهی میشود که آبتین گلکار، مترجم شناختهشده کشورمان آن را به فارسی ترجمه کردهاست. در این مطلب درباره رمان «بازگشت به پنجرود» و رمانهای دیگری که بر اساس زندگی بزرگان شعر و ادبیات فارسی نوشته شدهاند، بیشتر میخوانید.
روایت خیالانگیز زندگی رودکی سمرقندی
آندری ولوس، شاعر و نویسنده معاصر روس، در شهر دوشنبه تاجیکستان به دنیا آمده و پیش از نوشتن رمان «بازگشت به پنجرود»، رمان «خرمآباد» را نوشته که نامش تعبیری شاعرانه از شهر دوشنبه است. او که تا به حال چند جایزه معتبر ادبی را برده، زندگی پدر شعر فارسی، جعفر بن محمد رودکی را دستمایه نگارش رمان کرده و اثری پدید آورده که هرچند تا حد زیادی ساخته و پرداخته ذهن و تخیل اوست، اما از لحاظ تاریخی با منابع تاریخی، همخوانیِ زیادی دارد.
آبتین گلکار، مترجم، در مقدمه خود بر این کتاب از شیوه ترجمهاش اینطور نوشتهاست: «بازگشت به پنجرود شرح و توصیفی است هنری بر احوال رودکی، شاعر نامدار ایرانی و اوضاع زمانه او در نخستین سالهایی که ایرانیانِ فرارودان رفتهرفته میکوشیدند خود را از زیر یوغ دستگاه خلافت بغداد رها سازند. زبان اثر همانند محتوای آن، آمیزهای از سبکهای مختلف زبانی است. وفور واژههای فارسی و تاجیکی در آن برای خواننده روس نوعی غرابت ایجاد میکند که در برگردان فارسی تا اندازهای از میان میرود.
به همین سبب در ترجمه کوشیده شد از برخی واژههای قدیمی و دور از ذهن مانند دستارخوان به معنای سفره، موزه به معنای چکمه و میانبند به معنای کمربند استفاده شود. از سوی دیگر، برخی قسمتهای رمان برگرفته از منابع ادبی فارسی است که در ترجمه آنها سعی شد متن تا حد امکان به زبان منبع اصلی نزدیک شود». این رمانِ خوشخوان را نشر برج منتشر کردهاست.
زندگی فردوسی در «فرزند ایران»
خواندن از زندگی و سرگذشت حکیم توس برای هر اهل ادبی جذاب است؛ شاعر بزرگی که با شاهنامهاش پس از هزار و اندی سال، بر قله حماسهسرایی ایستاده و پژوهشگران همچنان در آن نکتههای تازه مییابند. دکتر میرجلالالدین کزازی، شاهنامهپژوه برجسته، در سال ۹۲ رمانی بر اساس زندگی فردوسی نوشت. نویسنده درباره این اثر گفتهاست: «این رمان بر سه پایه بنیاد گرفته است؛ شاهنامه، نکتههایی که نویسندگان زیستنامهها (تذکرهها) درباره فردوسی نوشتهاند و پندار خودم. در بخشهایی از این داستان که بر پایه افسانه استوار است، فردوسی را در کنار پدر، مادر، همسر یا فرزندانش نشاندهام که گفتگوهایی گاه درازدامان میان آنها درمیگیرد. منش و کنش فردوسی را بیشتر در این گفتگوها نشان دادهام».
در بخشی از کتاب میخوانیم: «فرزند برومند ایران بدینسان میشنود و میخواند و میاندیشید و میپژوهید و میبالید. نیز، در کنار دانش و ادب و اندیشه، هنرها و شایستگیهایی دیگر را که جوانان را میزیبید و به کار میآمد، میآموخت و میورزید. اسب میتاخت و گوی میباخت و تیخ میآخت و تیر میانداخت». رمان «فرزند ایران» را نشر معین منتشر کردهاست.
جذابیتهای زندگی مولانا برای روایت
رازآلود بودن زندگی مولانا جلالالدین محمد بلخی، شاعر و عارف بزرگ ایرانی، موجب نگارش رمانهای متعددی درباره زندگی او و خانوادهاش شدهاست. آثار داستانیای که با محوریت زندگی مولانا نوشته شده، اغلب استقبال مخاطبان را در پی داشتهاست. یکی از این کتابها اثر الیف شافاک، نویسنده مشهور ترکیهای به نام «ملت عشق» است. این کتاب که در سالهای اخیر در کشورمان فروش فوقالعادهای داشته و با ترجمههای مختلفی به چاپ رسیده، انتقاد اهالی ادبیات را هم درپی داشتهاست. آنها میگویند این رمان چهره مولانا و شمس را غیرواقعی نشان دادهاست و هیچکدام از رویدادهای داستان بر اساس واقعیت نیستند.
جالب اینکه «ملت عشق» در ترکیه هم عنوان پرفروشترین کتاب تاریخ این کشور را از آن خود کرد. رمان دیگری که بر اساس زندگی مولانا به فارسی نوشته شده، «کیمیا خاتون» نوشته سعیده قدس است. این رمان روایت زندگی کیمیا، دخترخوانده مولانا و همسر شمس تبریزی است. «کیمیا خاتون» هم مانند «ملت عشق» رمانی عامهپسند است که واقعیت زندگی مولانا و خانوادهاش را با تخیل درهم آمیختهاست. از دیگر رمانهایی که بر اساس زندگی مولانا نوشته شده است، میتوان به «دختر رومی»، اثر موریل مائوفروی و «عارف جانسوخته» نوشته نهال تجدد اشاره کرد.
ناگفتههای زندگی مردی در تبعید
نام نادر ابراهیمی برای علاقهمندان به داستان و رمان، نامی آشناست. او که رمان پرطرفدار «آتش بدون دود» را نوشته، زندگی ملاصدرا، فیلسوف و اندیشمند بزرگ ایرانی در قرن یازدهم هجری را هم در قالب رمان روایت کرده که یکی از آثار خواندنیِ فارسی است. این رمان که «مردی در تبعید ابدی» نام دارد، نگاهی همزمان به داستان ملاصدرای شیرازی و سیر تکوینی تفکر و اندیشه عرفانی و فلسفی اوست. داستان با دیالوگی از فاطمه، همسر ملاصدرا آغاز میشود: «آقا! خستهایم و بیمار. تن دختر نو رسیدهام در تب میسوزد. شکایت نمیکنم و تا این لحظه میدانید که گله نیز نکردهام. با شما بودن، چون شما صبور بودن را میطلبد. اما به خاطرتان میآورم که ماههاست آوارهایم آقا! از هیچ سو سکونتگاهی، راهی نیست که اگر باشد هم مسدودش کردهاند.
مگر شما، آقا چه گفتهاید و چه کردهاید که دشمنانتان به چنین عذابی مهمانتان کردهاند». این رمان از شانزده فصل جداگانه، اما به هم پیوسته تشکیل شده که از این قرارند: راه، غرق شیرین، چند ورق از تاریخ غم، راه، دریا او را طلبیده بود، دریا مرا طلبیده است پدر! راه، آزمون شنا بر خشکی بیمخاطره، عاشق دریا، به جانب غرق، راه، همسفری برای سفر به اعماق، بر اوج اوج در آستانه غرق، از راه به منزلگاه، مقدمات غرق، غرقِ تمام، مردی در تبعید ابدی. این رمان جذاب را نشر روزبهان منتشر کردهاست.
منبع: خراسان
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: فردوسی رودکی مفاخر ایران بر اساس زندگی زندگی مولانا نوشته شده رمان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۲۴۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
به گزارش قدس آنلاین، سالهاست دربارۀ اهمیت اینکه سینمای ایران، پا در گام همکاری با کشورهای دیگر بگذارد و به بازارهای فرهنگی فرامرزی بیندیشد، نوشتهایم و بحث کردهایم و اینک فیلمی روی اکران است که با همه فراز و نشیبهای حقوقی و فنی، بالاخره توانسته است این سد را بشکند و با سینمای ترکیه به عنوان یکی از پررونق ترین و جدی ترین بازارهای هنری منطقه، با حضور بازیگران و عوامل فنی برگزیده دو کشور همکاری نسبتاً موفقی داشته باشد. دومین جنبۀ اهمیت این فیلم، این است که دربارۀ شخصیتها و چهرههای مهم فرهنگی کشور ما ساخته شده است. ساختن فیلمی پرفروش که تماشاگران را با زندگی شخصیتهای مهمی چون مولانا و شمس تبریزی آشنا کند، یکی از غفلتهای سینمای ایران در همه سالهای اخیر بوده است که این مهم هم انجام شده است و از این منظر باید به حسن فتحی و تیمش تبریک گفت.
چالشی مهم در برابر فیلمهای تاریخی
ساختن فیلمی که از یک سو به گذشته و تاریخ واقعی بپردازد و از سوی دیگر برای مخاطب کشش داشته باشد، به راستی کار سختی است. فیلمهای تاریخی ما معمولاً به ملغمهای از جملات ادبی، پند و اندرز و آواز خوانندگان تبدیل میشود و داستان ندارند. برای همین است که سختی انتخاب قصهای برای آشنا کردن مخاطب با تاریخ، در سینما و بخصوص سینمای ایران صدچندان است. در این گونه فیلمها، دخیل کردن تخیل و ساختن شخصیتها و مکانهای خیالی برای جذاب کردن داستان یک چالش مهم است و به همین دلیل است که بیشتر فیلمها و سریالهای ایرانی که درباره تاریخ گذشته سرزمین ما ساخته میشود، به تحریف تاریخ (هر کدام در حد و حدودی متهم هستند.) در اینجاست که اهمیت تحقیق و بهرهمندی از آثار کسانی که با متون و رویدادهای تاریخی آشنا هستند، بیشتر میشود. در مورد مولانا و شمس دست ما برای آگاهی از رویدادهای زندگی، شخصیت و تفکرات آنان بسته نیست. اگرچه هنوز برای پژوهش درباره آنها و دوران پرفراز و نشیب زندگیشان، راههای نپیموده زیاد است اما حداقل میتوانیم به برخی کتاب ها وپژوهش های صورت گرفته اعتماد کنیم و از نوشتههای کسانی چون دکتر زرین کوب بهره ببریم. برای انتقال مفاهیمی که مولانا و شمس دربارۀ آنها سخن میگویند، به آثاری نیاز داریم که نه تنها درباره ویژگی ها و دوره های زندگی آنها سخن میگوید، دوران تاریخی آنها را به خوبی میشناسد، جریانهای معارض فکری و عرفانی موجود را بررسی کرده و برای مخاطب به خوبی روشن میکند که اهمیت کاری که مولانا کرده است، چیست. کتاب هایی مانند «پله پله تا ملاقات خدا» که هم روایتی داستانی دارد، هم زبانی ساده و هم از نظر استناد تاریخی شبههای در آنها نیست.
یک شمس تبریزی مهربان
تیم تولید «مست عشق» به جای اینکه به این روایت درست، پژوهشمند و جامع نگر از داستان مولانا و شمس توجه کند، روایتی از زندگی این دو شخصیت به دست داده است که بیشتر با خوانش ترکیه از مولانا تطبیق دارد. خوانش رایج در ترکیه امروز که اوج آن را در «ملت عشق» الیف شفق(شافاک) میتوان دید، مولانا و شمس را از بستر تاریخی و مفهومی خود خارج میکند و به آنها چهره دو مرد سکولار رمانتیک میدهد که همه چیز را در عشق و مهربانی میبینند، با مذهبیها در جنگند و جانشان را در این راه میدهند و نتیجه همه مبارزه هایشان میشود رقص و سماع ( که البته در تیتراژ فیلم به سما تبدیل شده است!). این خوانش هم امروزی است، هم خطری ندارد و هم مولانا و هر شخصیت تاریخی دیگر را به یک سوژه خوب برای تبدیل شدن به یک جاذبه گردشگری و منبعی برای پول درآوردن تبدیل میکند. شمس و مولانای «مست عشق»از همین جنسند. این تحریف در شخصیت شمس تبریزی شدیدتر است. آنچه ما از گفتههایی که از او باقی مانده است و نوشتهها و گفتههای دیگران و اسناد تاریخی درباره شمس میدانیم، با موجودی که در این فیلم به تصویر کشیده شده است، بسیار متفاوت بوده است. به یاد داشته باشیم که شمس شخصیتی تندخو، آشفته و البته مغرور بوده است. شاید آنهایی که «مست عشق» را دیدهاند تعجب کنند اگر بدانند در داستان ازدواج او با دختر خواندۀ مولانا، کیمیا خاتون، دخترک از ابتدا این ازدواج را خوش نمیداشت و هرگز دلش با شمس که چهل سال از او بزرگ تر بود و شخصیتی بی ثبات داشت، صاف نشد و البته اینکه بنا بر برخی روایتها متهم اصلی مرگ یا بهتر بگوییم قتل این دخترک بی نوا همین شمس تبریزی است.
جلالالدین محمد تهرونی
برای داستانی کردن تاریخ و تبدیل آن به یک قصۀ جذاب، یکی از راه ها این است که وقتی قصهای جذاب نداریم، از دل واقعیت های تاریخی قصهای بیرون بکشیم و «مست عشق» هم همین کار را کرده است؛ خلق یک داستان معمایی و پلیسی دربارۀ مرگ شمس تبریزی. این تهمید البته داستان را جذاب کرده است و مخاطب را به دنبال خودش میکشد اما تاریخ را به شکل عجیب و غریبی به شکلی در میآورد که کارگردان و نویسنده دلشان میخواهد. برای مثال وقتی یک کارآگاه برای حل ماجرای گم شدن شمس خلق میکنیم، او باید وظیفه خودش را به پایان برساند و در «مست عشق» سرنوشت شمس تبریزی روشن میشود اما سوال اینجاست که اگر همه چیز به همین خوبی و خوشی به پایان رسیده است، چرا مولانا در تمام سالهای بعد از شمس، فراق او را به صورت شعر فریاد میزده و از در و دیوار میپرسیده که شمس کجاست و چه شد؟ مشکل اصلی بیرون کشیدن داستانی از دل داستان شمس و مولانا این است که تاریخ را هم مجبوریم جا به جا کنیم و برای قونیه اداره شهربانی بسازیم که در اوج درگیری سلجوقیان روم با یکدیگر و در حالیکه آنان زیر فشار خردکنندۀ ایلخانان مغول و اختلافات داخلی درحال فروپاشی بودند، نگران درویشی بدزبان باشند که گم شده است، همین جا به جاییهای تاریخی و انتقال دادن گذشتهای دور به امروز، باعث میشود که مولانا هم در کودکی با پدرش با لهجه تهران سخن بگوید!
آرش شفاعی